یک شنبه 30 تير 1392 ساعت 18:1 |
بازدید : 373 |
نوشته شده به دست محمد |
(نظرات )
داستان رو کامل بخون
نظر یادت نره
توی یه پارک در سیدنی استرالیا دو مجسمه بودند یک زن و یک مرد. این دومجسمه سالهای سال دقیقا روبهروی همدیگر با فاصله کمی ایستاده بودند و توی چشمای هم نگاه میکردند و لبخند میزدند. یه روز صبح خیلی زود یه فرشته اومد پشت سر دو تا مجسمه ایستاد و گفت:« از آن جهت که شما مجسمههای خوب و مفیدی بودید و به مردم شادی بخشیدهاید، من بزرگترین آرزوی شما را که همانا زندگی کردن و زنده بودن مانند انسانهاست برای شما بر آورده میکنم. شما 30 دقیقه فرصت دارید تا هر کاری که مایل هستید انجام بدهید.» و با تموم شدن جملهاش دو تا مجسمه رو تبدیل به انسان واقعی کرد: یک زن و یک مرد.
یک شنبه 30 تير 1392 ساعت 17:54 |
بازدید : 206 |
نوشته شده به دست محمد |
(نظرات )
زمانی که خداوند تقسیم عمر میکرد به آدم 30 سال ، به خر 30 سال ، به سگ 30سال و به میمون 30سال عمر داد. آدم وقتی فهمید عمر خودش با خر و سگ و میمون یکی است ناراحت شد . اومد پیش خدا اعتراض کرد که چرا طول عمرش با اینکه انسانه با این حیوانات برابره ؟ خدا بهش گفت : خب بذار باهاشون حرف می زنیم هر کدوم هر چند سالی که از عمرشونو نخواستند می دیم به تو .
یک شنبه 30 تير 1392 ساعت 17:40 |
بازدید : 264 |
نوشته شده به دست محمد |
(نظرات )
ديروز داشتــــم از یه خیابونی رد میشــــدم ... همینطور که ميرفتم اون طرف خیابون دختره یه جیغی کشــــید ... من : سریع پریدم طرف دختره خانوم چیزی شـــــده؟؟؟ دختره : نه من : پس چی شد؟؟؟ دختره : توروخدا بیا زیر درخت ببين این گربه چقدر نازه ...
من:
منم گربه دوست دارمـــــا اما ديگه نه در اين حــــد...
حیف نون تو باغ احساساتی میشه و دست نامزدش و میگیره میگه : عزیزم به نظرت اگه این درخت کاج زبون داشت الان به ما چی میگفت !؟ نامزد حیف نون میگه : اگه زبون داشت میگفت احمق ! من درخت زردآلوام نه کاج !
هر کاری میکنن حیف نون نمیذاره از زیر آوار زلزله بیارنش بیرون ! بهش میگن : داری چیکار میکنی !؟ حیف نون میگه : باور کنید من کاری نکردم ! من فقط سیفونو کشیدم !
حیف نون به دوستش میگه : تقریبا 4 سال پیش رفته بودم جنگل ! که یهو یه شیر بهم حمله کرد و من و تیکه پاره کرد و خورد ! دوست حیف نون با خنده میگه : داری شوخی میکنی دیگه !؟ حیف نون میگه : نه ! باور کن جدی میگم ! دوست حیف نون با تعجب میگه : آخه چطور ممکنه !؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی میکنی ! حیف نون میگه : ای بابا ! چه زندگی !؟ تو هم به این میگی زندگی !؟
همسر حیف نون به حیف نون میگه : عزیزمممم ! منو دوست داری !؟ حیف نون میگه : معلومه که دوستت دارم ! اگه دوستت نداشتم که وقت و عمرم و حرومت نمی کردم !
نامزد حیف نون به حیف نون میگه : عشقمممم ! نظر تو در رابطه با عشق چیه !؟ حیف نون میگه : به نظرم عشق یعنی زندگی را باختن ! چند سالی را بی دلیل با هر الاغی ساختن !
حیف نون با یه گاو فوتبال بازی میکنه ! بهش میگن : چرا داری با گاو فوتبال بازی میکنی !؟ حیف نون میگه : همچینم گاو نیست ! تا الان 2 تا بهم گل زده !
به حیف نون میگن : یه میوه خوشمزه و شیرین و آبدار نام ببر ! حیف نون میگه : خیار ! میگن : آخه خیار شیرین و آبداره !؟ حیف نون میگه : با چایی شیرین بخور نظرت عوض میشه !
جمعه 21 تير 1392 ساعت 15:42 |
بازدید : 230 |
نوشته شده به دست محمد |
(نظرات )
از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟ اون اسب جواب نداد، سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت ! میدونید چرا؟؟ چون اسبا نمیتونن حرف بزنن ! نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن ؟ لابد دانشجو هم هستی؟؟
بی شک کپی رایت را خدا رعایت کرد !
وقتی تو را بی همتا آفرید . . .
جایزه هایی که مامانم برای WC رفتن به موقع خواهر زاده م در نظر میگیره فدراسیون های ورزشی برای
صعود تیم ملی هامون به المپیک و جام جهانی در نظر نمیگیرن …!!
اس ام اس جدید عاشقانه و سرکاری
بالاخره یه روز زنگ میزنم چین ، اون یارو که گوشی رو برداشت گفت 你好 من میگم 陰莖 ! گوشی رو قطع میکنم . بفهمه دنیا دست کیه ما خر نیستیم که این جنس های بنجلشو بندازه بهمون ! بعععله من یه همچین آدم وطن پرستی هستم