متن دلخواه شما
تکتا چت :::::::: زیباترین چت روم ایرانی
پنج شنبه 14 شهريور 1392 ساعت 20:45 | بازدید : 440 | نوشته ‌شده به دست محمد | ( نظرات )

سوأل اول :
فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟

پاسخ:
اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.
سعی کن تو سوأل دوم گند نزنی
برای پاسخ به سوأل دوم، باید زمان کمتری را نسبت به سوأل اول فکر کنی

سوأل دوم:
اگر شما توی همون مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟

پاسخ:
اگر جواب شما این باشه که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباهید. بگید ببینم شما چه طور می تونید از نفر آخر سبقت بگیرید؟ (اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، خوب شما نفر آخر هستید و از خودتون می خواهید سبقت بگیرید؟)
مشخصتاً امروز روز شما نیست. شاید بتونید سوأل آخر رو جواب بدید. تمام سعی خودتون رو بکنید. آبروتون در خطره!!!

سوأل سوم:
پدر ماری، پنج تا دختر داره: 1-Nana 2- Nene 3- Nini 4- Nono. اسم
پنجمی چیه؟

پاسخ: Nunu؟
نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری هستش. یک بار دیگه سوأل رو بخونید.



:: برچسب‌ها: تست , هوش , هوش , تست هوش , جالب , طنز , چت , چ ت , تکتاچت , تکتاز چت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دو شنبه 14 مرداد 1392 ساعت 22:56 | بازدید : 273 | نوشته ‌شده به دست محمد | ( نظرات )

مطالب خنده دار

شدم با چت اسير و مبتلايش*شبا پيغام مي دادم از برايش
به من مي گفت هيجده ساله هستم *تو اسمت را بگو، من هاله هستم
بگفتم اسم من هم هست فرهاد * ز دست عاشقي صد داد و بيداد
بگفت هاله ز موهاي کمندش * کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خيلي فريباست* ز صورت هم نگو البته زيباست
نديده عاشق زارش شدم من* اسيرش گشته بيمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت مي نمودم* به او من کم کم عادت مي نمودم
در او ديدم تمام آرزوهام* که باشد همسر و اميد فردام
براي ديدنش بي تاب بودم * زفکرش بي خور و بي خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسيده* که بينم چهره ي آن نور ديده
به او گفتم که قصدم ديدن توست * زمان ديدن و بوييدن توست
ز رويارويي ام او طفره مي رفت* هراسان بود او از ديدنم سخت
خلاصه راضي اش کردم به اجبار* گرفتم روز بعدش وقت ديدار
رسيد از راه، وقت و روز موعود زدم از خانه بيرون اندکي زود

 

مطالب خنده دار

چو ديدم چهره اش قلبم فرو ريخت * توگويي اژدهايي بر من آويخت
به جاي هاله ي ناز و فريبا * بديدم زشت رويي بود آنجا
نديدم من اثر از قد رعنا * کمان ابرو و چشم فريبا
مسن تر بود او از مادر من * بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم * از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، ديدم که او نيست * دگر آن هاله ي بي چشم و رو نيست
به خود لعنت فرستادم که ديگر *نيابم با چت از بهر خود همسر
بگفتم سرگذشتم را به «جاويد» * به شعر آورد او هم آنچه بشنيد
که تا گيرند از آن درس عبرت سرانجامي ندارد قصّه ي چت

 



:: برچسب‌ها: عاقبت , چت , چت کردن , چتروم , عسل چا , ماه چت , باران چت , یاهو چت , تکتا چت , تکتاچت , تکتاز چت ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
یک شنبه 11 خرداد 1388 ساعت 23:55 | بازدید : 874 | نوشته ‌شده به دست محمد | ( نظرات )



:: برچسب‌ها: تکتاچت , تکتا چت , چت تکتا , تکتا , چت , تکتاز چت , چت تکتاز , ناناز چت , شکوفه چت ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
آخرین عناوین مطالب

تعداد صفحات : 5
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد